دُردانه ئ من
دُردانه ئ من
از هر دری صحبتی؟

خدایا!

بر محمد وآل محمد درود بفرست .

و آنگاه که می خوانمت صدای مرا بشنو .

به من نگاه کن وفتی با تو راز و نیاز می کنم .

من گریخته ام به سوی تو اینک ،و در میان دستهای توام .خسته و درمانده و زمین گیر!

در آغوش تو زار زار گریه می کنم و همۀ امیدم به توست و آنچه در دستهای توست .

تو می دانی که من اکنون در کجای هستی ایستاده ام ،به کدام سو خواهم رفت ،در کجا اقامت خواهم کرد و گاه بازگشتن من کجاست .

تو می دانی که من چگونه زبان خواهم گشود و از تو چه خواهم ساخت .

تو می دانی که من برای سرانجام و عاقبتم دل به کجا بسته ام.

تقدیر تو بر من جاری شده است سالار من ! در آنچه از من سر خواهد زد تا پایان عمر ،در پنهانها و آشکارهایم و در ظاهر و باطنم .

کم و کاستی و افزایشم و سود و زیانم در دست توست و نه در دست هیچ کس دیگر .

اگر تو محرومم کنی ،چه کسی روزی ام دهد ؟و اگر تو خوارم  کنی چه کسی به یاریم برخیزد  ؟

معبود من !

از خشم تو به تو پناه  می برمو از نگاه کیفر بار تو باز به آغوش تو می گریزم .

اله من !

من اگر نه شایسته رحمت توام ،تو شایسته کرامت و بخشیدنی و باران فضل تو اهل باریدن است .

دست لیا قت من اگر چه کوتاه است ،نخیل جودتو کم میوه نیست .

محبوب من !

انگار هم اکنون با جان خویش در میان دستهای تو ایستاده ام ،انگارآن نهال توکلم به تو اکنون درختی شده است و بر تمام وجودم سایه افکنده است .

انگار هم اکنون آن  لحظۀ موعود فرارسیده است و تو حرفی می زنی که شایستۀ توست .

تو مرا در شولای عفو خویش می پوشانی واز سرمای معصیت ام می رهانی .

عزیز من !

اگر ببخشی ام چه کسی بهتر از تو برای بخشیدن ،اگر ازمن در گذری چه کسی شایسته تر از تو برای گذشتن و عفو کردن ؟

اگر مرگ من اکنون نزدیک می شود و کارهای من ،مرا به تو نزدیک نکرده  است ،خود را با مرکب اقرار ،به سوی تو می کشانم،

اقرار به آنچه  هستم و آنچه کرده ام .

خدای من !

بر نفس خویش ،ستم کرده ام و نگهداری اش را سهل انگاشته ام ،پاک از او غافل مانده ام و وای بر او اگر تو نبخشی اش .

مولای من !

در تمام ایام زندگی ام سایۀ مهر تو بر سرمن مستدام باد  ،این سایه خوب را تا آن سوی مرگ نیز گسترده  بدار !

خدایا !

من که در تمام طول حیات ، جز زیباییو خوبی و لطف از تو ندیده ام و جز حلاوت از دست تو نچشیده ام

چگونه می توانم گمان کنم که پس از مرگ،تو روی گردانی و چهره دگرگون کنی ؟

اله من !

تو در دنیا گناه مرا پوشیده ای . من در آخرت به این پوشش محتاج ترم .تو در دنیا بر بدی های من پرده افکندی .من در آخرت به این پرده نیازمند ترم .

تو در میان بندگان خوب خوب خودت مرا رسوا نکرده ای ، من در مقابل شاهدان قیامت ،می ترسم از رسوایی ، نکن  !!

خدا یا !

جود تو روی مرا زیاد کرده است و توقع مرا افزوده است .

خدایا !

من تکیه ام به عفو توست ، نه کارهای خودم که عفو تو بی تردید ،برتر از کردار من است .

خداوندا  !

به دیدارت شادمانم گردان ،چشم مرا به جمالت روشن کن ،آن زمان که در میان بندگانت به قضاوت می نشینی .

خدای من !

اعتذار من به درگاه تو اعتذار کسی است که از قبول پوزش خویش ، احساس بی نیازی نمی کند.

خدایا !

رد مکن این عرض نیاز مرا و کور مگردان این شوق و زغبت مرا و مشکن ساقۀ امیدو آرزوی مرا.

 خدای من !

تو اگر می خواستی که خوارم کنی ، دست به هدایتم نمی زدی .تو اگر رسوایی مرا می خواستی ،اینقدر با من مدارا نمی کردی .

معبودم !

 من گمان نمی کنم ، تو مرا در حاجتی، که عمری بر سر آن نهاده ام و در طلبش به درگاه تو نالیده ام ، رد کنی .

خدای من !

حمد هماره تو را سزاست و ستایش همیشه زیبندۀ توست تا ابدی که بی نهایت است .افزون باد این حمد و سپاس و ستایش که افزون خواهد شد و کاستی و فنا نخواهد پذیرفت ،آن چنان که تو بپسندی و تو خشنود باشی .

خدای من !

اگر مرا به جرمم بگیری ، تو را به عفوت می گیرم .اگر دست بر گناهم بگذاری ،چنگ در دامن بخششت می زنم .

اگر لغزشهایم را نشانه بگیری ،نشان از آمرزشت می گیرم .اگر به معصیتم بنگری ،چشم به کرامتت می دوزم. اگر بدی ام را به رخ بکشی ،خوبی و لطف  بی نهایتت را برملامی کنم .

اگر به جهنمم ببری و به آتشم بیفکنی ،فریاد می زنم آنجا و اعلام  می کنم به اهل جهنم ،که تو را دوست دارم ، که عاشق توام ، که دست از دامنت نمی کشم.

معبودم !

من عمرم را در مسیر غفلت از تو تباه کردم . جوانی ام را در مستی دوری از تو پوساندم .به خودم ظلم کردم و نفهمیدم .در خسران زیستم و ندیدم . در منجلاب بودم و در نیافتم .

خدای من !

بیدار نشدم آن روزها که بر تو غرّه می شدم و به خود نیامدم آن ایام که در سراشیب خشمم کیفر بار تو می دویدم .

خدای من !

اینک منم .بندۀ تو که خود را به سوی تو می کشم ،بیزارم از آنچه بوده ام و آنچه کرده ام .آنقدر که شرم و آزرم و حیا اجازۀ نگریستتن به رخسارت را و رو در رو شدن با تو را به من نمی دهد .و بخشش ات را می طلبم که عفو و بخشش ، صفت زیبای کرامت توست .

خدایا !

به من قلبی  ببخش که با بال اشتیاق به سوی تو پر کشد ، وزبانی از جنس صداقت و راستی عطا کن که در آسمان پذیرش تو اوج بگیرد . و دیده ای عطا کن که حقیقت و شایستگی اش ، به تو نزدیکش کند ،به سمت تو اش بکشاند .

خدایا !

هر که به شناخت تو نائل شد ،نا شناخته نمی شود ،هر که به معرفت تو دست یافت ،بی معرفت نمی ماند .هر خانۀ دلی که با حضور تو روشن شد ،ظلمت نمی پذیرد .

خدایا !

هرکس که تو برایش آغوش بگشایی ، تو به سویش رو کنی ،تو دست نوازش بر سرش بکشی ، سر بر آستان دیگری نمی ساید ، تن به تملیک دیگری نمی سپارد ، بندگی در خانه دیگری نمی کند .

خدایا !

من پناهندۀ دستهای توام .مرانم و به وادی یأس و حرمان نکشانم . عاطفه ات را از من دریغ مکن و نهال توقعم را به دست طوفان سرگشتگی مسپار.

خدایا !

به من دل عاشق و بال اشتیاقی ببخش که در حرم یاد تو از حجرۀ ذکری به رواق ذکر دیگر پر کشم و رایحۀ ایوان حضوری مرا به شبستان حضوری دیگر بکشاند . و  چشم انداز همتم تا آسمان بلند نامهای تو بال بزند و تا آستان رستگاری اسماء تو عروج کند و پرهای عاشقی به جایگاه قدس تو بساید .

خدایا !

امید من به توست که کاری بکنی .مرا نه یارا دفع شّری از خود هست و نع توانایی جلب مصلحتی .

خدای من !این بندۀ ناتوان و گناهکار و عاصی به سوی تو باز گشته است و دست به سوی تو دراز کرده است ،از او روی بر مگردان و به خاطر غفلتش ،عفو و کرامتت را از او دریغ مکن .

 خدای من !

چشم دلم را آنچنان به نور جمالت روشنی ببخش که نفوذ چشم دل از پرده های نور نیز بگذرد و به معدن عظمت لایزال تو دست یابد و جانهایمان به عّزت مقّدس تو بیاویزد .

خدای من!

مرا در شمار آن بندگانی بیاور که صدایشان کردی و پاسخت دادند و چشم در چشمانشان دوختی و نگاه به نگاهشان گره زدی انچنان که از رویت جلال تو بیهوش شدند ،تو پنجره نجوایت را به سوی انان گشودی و انان  را به وضوح دست کردارشان را به تو باز کردند.

خدایا !

بر این خوش گمانی ام ،روح نومیدی را حاکم مکن ورشته امیدم را از زیبایی لطف و کرمت ،قطع مگردان .

خدایا !

اگر غبار خطا هایم مرا از چشم تو انداخت ، تو از آنها چشم بپوش و فقط نگاه کن به شفافیت توکلم ، به زلالی امیدم .

خدایا !

اگر عقاب سخت تو مرا به سوی آتش براند ، انبوه پاداشهای کریمانه ات مرا به سوی بهشت می خواند.

خدای من!

مرا به آن نورهای عزتمند و سرور بخش ات ملحق کن تا عارف تو شوم و از غیر تو بپرهیزم و مراقب حضور مستمر تو باشم و از گناهانم بترسم . ای صاحب جلال و اکرام ! سلام و درود خدا بر محمد و خاندان پاک او باد ، سلامی مستمر ومدام و از سر تسلیم.

 

 

 

 



نظرات شما عزیزان:

aydin
ساعت20:11---15 تير 1391
سلام
وبلاگ خیلی جالبی داری
اگه مایل هستی از اینترنت درامد داشته باشی به وبلاگ من سری بزن
در ضمن می تونی از وبلاگتون برای زیرمجموعه گیری استفاده کنی برای راهنمایی بیشتر ميتوني به ادرس زیر ایمیل بفرستی
aydilatar@yahoo.com
bir-sevgi.loxblog.com


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








نوشته شدهپنج شنبه 15 تير 1391برچسب:, توسط سیده ک آبیار
.: Weblog Themes By www.NazTarin.com :.